شمال خراسان شامل شهرهاى بجنورد، اسفراین، درگز، قوچان و شیروان است. بخش عمدهاى از ساکنین این نواحى را مهاجرین کرد و ترک تشکیل مىدهند. بخشى از موسیقى شمال خراسان، موسیقى کوهپایهاى است. این نوع موسیقى توأم با فریاد است. در کنار آن، موسیقى جلگه و دشت قرار دراد که ملایمتر و درونىتر است. موسیقى الله مزار، انارکی، دوقرسه، و هراى موسیقى این نواحى است. هنرمندان موسیقى در این مناطق، 1 - عاشقها و 2 - بخشىها و 3 - لوطىها هستند. عاشقها قدیمىترین هنرمندان این منطقهاند که نوازندگان سازهاى سورنا، دهل، کمانچه، قشمه و دیارهاند و از رقصندگان بزرگ شمال خراسانند. بخشىها نوازندگان دوتار، آوازخوان و داستانسرا بودهاند. در روایات عامیانه، "بخشی" فردى استثنایى است که خداوند به او موهبتى عطا فرموده است. لوطىها پیامرسانان جامعه خود بودهاند. وسیله آنها یک دایره بوده؛ ممکن بود آنها آهنگهاى رقص را بخوانند یا بنوازند.لوطىها در حکم روابط عمومى با پیامرسانان جامعه خود بودهاند. وسیله آنها تنها یک دایره بوده است. لوطىها نیز مانند عاشقها در قدیم حق انتقاد داشتهاند. آنان دائما در سفر بودند و ناقلان اخبار و وقایع بهشمار مىآمدند. امروزه دیگر در شمال خراسان کمتر لوطى دیده مىشود و این گروه تقریبا از بین رفته است.
استاد محمدرضا درویشی ، آهنگساز ، محقق و پژوهشگر موسیقی درباره
موسیقی خراسان می گوید : منطقه ای که امروزه در نقشه فعلی ایران خراسان شمالی نامیده می شود ، ترکیب قومی ویژه ای دارد که اغلب ترک زبانها و کرد زبانها و تا حدودی فارسی زبانها در آن سکونت دارند ؛ این در حالی است که قوچان در این منطقه دارای اهمیت فرهنگی بیشتری است و یک کانون به شمار می رود که در آن اقوام ترک و کرد ترکمن و فارس نیز زندگی می کنند ؛ این ترکیب قومی باعث آمیزش فرهنگی شده است به گونه ای که موسیقی ترکمنی توانسته در بخشهایی از موسیقی شمال خراسان تاثیر عمیقی داشته باشد. درمنطقه شرقی استان خراسان رضوی هم که شهرهای خواف, تربت جام و تایباد آن منطقه هستند ، به نوعی دارای مرکزیت موسیقی در این استان است ضمن اینکه موسیقی جنوب خراسان نیز با تمام اهمیتش در مجموع مختصرتر از دو قسمت دیگر خراسان است که ساز دو تار در ۳۰ سال گذشته در این منطقه کمتر دیده شده است ؛ این در حالی است که سازهایی که در این سه منطقه فرهنگی خراسان متداول هستند به غیر از دو تار همه مشترک هستند.خراسان داراى یکی از غنىترین و قدیمىترین فرهنگ موسیقى در مناطق ایران است. ابونصر فارابى فیلسوف و موسیقىدان بزرگ مسلمان، پایه تحقیقات موسیقى خود را بر تنبور خراسان استوار کرده است و در کتاب معروف و عظیم خود موسیقى الکبیر، باب مستقلى را به تشریح علیمى این ساز کهن اختصاص داده است. جلگه قوچان، نیشابور و سبزوار داراى موسیقى ملایمتر و درونىتر است. شعرا و عرفاى این دو منطقه گاه به زبان فارسی، گاه کردی، گاه ترکى و عحتى عربى را براى انتقال و بیان مقاصد و احساسات خویش بهکار بردند. هجران و فشارهاى تاریخى وارد آمده بر اقوام ساکن در این منطقهٔ خراسان، تأثیر مستقیمى بر موسیقى این خطه برجا گذاشته است، به گونهاى که در موسیقى این منطق هم ملودى و اشعار رزمى و حماسى وجود دارد و هم سوگ آوا و سوگنامه و مقامهائى مانند "الله مزار" و "دو قرسه"، "انارکی" و "هرای" اشاره به قتل و غارت و حوادث پرسوز و گداز و آوارگى اقوام این منطقه دارد. البته بسیارى از آهنگهائى که در شمال خراسان، زمانى براى سوگ اجراء مىشده، پس از گذشت زمان، آرام آرام تغییر شخصیت داده است و آنها بهعنوان آهنگهاى رقص نیز استفاده مىشود. این مسئله مىتواند گویاى این موضوع باشد که انواع مختلف موسیقى و از جمله موسیقى و حرکات موزون رقص در ارتباط با شرایط زیست و واقعیتهائى است که مردم هر منطقه در معرض آنها قرار داشتهاند و چگونگى زندگى کردهاى شمال خراسان است که باعث شده موسیقى و رقصهاى این خطه داراى پشتوانهاى از رزم و سوگ باشد. بهعنوان مثال آهنگ "هاى هاى رشید خان" که زمانى براى سوگ استفاده مىشده، امروزه بهعنوان یک آهنگ شاد اجرا مىشود. موسیقى کردى شمال خراسان را موسیقى کرمانجی نیز مىگویند.